تو مثل گلی ...

ساخت وبلاگ

یازده سال پیش وقتی رو تخت بیمارستان لعنتی تو این روزها با مرگ دست و پنجه نرم میکردی ، اون وقتها سعید این کاست و جدید خونده بود و حسابی غوغا کرده بود.

تو مسیر بیمارستان منصور از اول کاست دونه دونه آهنگ ها رو میزاشت چشمام و میبستم و از اولین آهنگ غمگین و غمگین و غمگین تر گوش میدادم وقتی می رسید به آهنگ تو مثل گلی ذوق میکردم با خط به خطش کیف میکردم انگار خودم تو اون شرایط برای مادرم خونه بودم پیش خودم می گفتم وقتی بیاد خونه دل سیر میشینم براش  می خونم نه اصلا یک کنسرت راه می ندازم  .

ولی نه تنها این آهنگ  و براش نخوندم بلکه حتی باهاش گوش هم نکردم و حتی بدتر ،تو این روزهای نزدیک دهمین سالگرد از دست دادنش حسابی هم شده سوهان جیگر جزغالم. تو مهمونی، تو ماشین مموش، تو ماشین من، تو نوت بوک من، تو نوت بوک مموش، تو گوشی من ، تو گوشی مموش، و از همه بدتر در این شب حسابی دلنوازی میکنه انقدر که انگار تیغه چرخ گوشت و انداختن تو معدم و باسرعت تمام داره دیواره معدم و تخریب میکنه.

من با عشق تو زندگی کنم

با رقص نگات ای یار بندگی کنم

تا که زنده ام من برای نو

مدبون توام عشقم خاک پای تو

 

حالا سعید عزیز ازت تشکر کنم بابت این آهنگ قشنگ و یا به خاطر یادآوریت در این روزها جیگرت و دربیارم و مثل دلم خون کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

روزنوشتهای یک پری تنها...
ما را در سایت روزنوشتهای یک پری تنها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3mohsenparvanehd بازدید : 9 تاريخ : دوشنبه 9 اسفند 1395 ساعت: 23:33